جدول جو
جدول جو

معنی قره محمد - جستجوی لغت در جدول جو

قره محمد
(قَ رَ مُ حَمْ مَ تَپْ پِ)
دهی از دهستان تبادکان بخش حومه شهرستان مشهد که در 7 هزارگزی شمال مشهد و متصل به کشف رود واقع است. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 118 تن. آب آن از رودخانه و محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شاه محمد
تصویر شاه محمد
(پسرانه)
شاه (فارسی) + محمد (عربی) نام نقاش معروف ایرانی در زمان صفویه
فرهنگ نامهای ایرانی
(قَ جِ مُ)
دهی جزء دهستان یکانات بخش مرکزی شهرستان مرند. واقع در 21هزارگزی شمال باختری مرند و 4000گزی شوسۀ مرند به خوی. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل و سکنۀ آن 410 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، کرچک، پنبه و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ جَ اَ مَ)
یکی از دانشمندان است که حاشیه ای بر حاشیۀ میر سیدشریف بر شمسیه و حاشیه ای بر شرح حسام الدین کاتی و ایساغوجی ابهری نگاشته است. وی به سال 854 ه. ق. وفات کرده است. (کشف الظنون)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ مُ صَلْ لا)
دهی جزء دهستان آغمیون بخش مرکزی شهرستان سراب واقع در 18 هزارگزی شمال خاوری سراب و 8 هزارگزی شوسۀ اردبیل. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل است. سکنۀ آن 162 تن. آب آن از رودخانه و چشمه و محصول آن غلات، حبوبات، محصولات دامی. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ مُ حَمْ مَ)
دهی است از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد، واقع در 27هزارگزی شمال باختری نورآباد و کنار باختر شوسۀ خرم آباد به کرمانشاه. موقع جغرافیایی آن تیه ماهور و هوای آن سردسیری مالاریایی است. سکنۀ آن 150 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، لبنیات، پشم و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان سیاه چادربافی است. راه اتومبیل رو دارد. ساکنین از طایفۀ غیب غلام وچادرنشین هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(مُ حَمْ مَ)
ولد مولانا حسن شاه شاعر است، ابریشم کاری میکرد. ازوست این مطلع:
میشدم در طلب یار نمی پرسیدم
خبرش را ز کسی تا که نگوید دیدم.
(مجالس النفایس ص 154)
ملازم بابر پادشاه بود و منصب کتابداری داشت. این مطلع از اوست:
هر چند شعله زد شب غم برق آه ما
روشن نگشت پیش تو روز سیاه ما.
(مجالس النفایس ص 167)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ مُ حَمْ مَ)
نام یکی ازدهستانهای بخش طبس شهرستان فردوس است که در شمال طبس واقع و اغلب قراء آن در خاور شوسۀ عمومی فردوس - طبس قرار دارند. و از 6 آبادی تشکیل شده و در حدود 508 تن جمعیت دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
مرکز دهستان ده محمد بخش طبس شهرستان فردوس. واقع در 50هزارگزی شمال طبس دارای 126 تن سکنه. آب آن از قنات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(قَ مُ حَمْ مَ)
نخستین کسی است که از طایفۀ قراقویونلو در تاریخ مذکور است. در زمان سلطان اویس جلایر (766 ه. ق.) میزیسته و این سلطان را یاری داده، بغداد را برای او تصرف کرد. بعد از وفات سلطان اویس (776 ه. ق.) قرامحمد با برادر خود بهرام خواجه متحد گشته شهرهای موصل و سنجار و ارجیش را ضبط کردند و از قلمرو جلایریان بخشی را صاحب شدند ولی بعد به اطاعت آن خاندان بازگشتند. سلطان احمد جلایر دختر قرامحمد را به زنی داشته است
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ مَ جِ)
دهی از دهستان آتابای بخش مرکزی شهرستان گنبدقابوس واقع در 12000 تا 18000 گزی شمال گنبدقابوس. موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن معتدل مالاریایی است. سکنۀ آن 140 تن که چادرنشین هستند. آب آن از چاه و محصول آن غلات، حبوبات، صیفی، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالی بافی و پلاس بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
اگر دید سوره محمد (ص) می خواند، دلیل است بر دشمنان ظفر و پیروزی یابد. محمد بن سیرین
نیکو خصال و خوب سیرت بود.
خدای تعالی او را از آفات نگاه دارد.
فرهنگ جامع تعبیر خواب